مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,مولوی و عرفان, تفسیر , شعر

مولوی و عرفان
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






Alternative content


کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : پنج شنبه 7 تير 1397
نظرات

دقوقی، عارفی بلند مرتبت و با کمال بود و پیوسته در سیر و سفر. کم می شد که دو روز را در یک محل سر کند. در تقوی و وارستگی، گوی سبقت از همگان ربوده بود و در اظهار نظر، صائب بود و راست رای. اما با این همه، در جستجوی اولیای خاص خدا بود و در این طریق، طلبی آتشین داشت، از اینرو سالیانی چند در پهنه زمین می گشت تا به مطلوب خود رسد، و حتی گاه می شد که برهنه پا و جامه دران قدم بر خارستان ها و سنگلاخ می نهاد و با گرمی تام و اشتیاق تمام همه جا را می جست، باشد که اولیای خاص خدا نقاب غیبت از رخسار برگیرند و بدو رخ بنماید.

داستان "دقوقی" یكی از موضوعات مهم و قابل بحث مولانا در قالب قصه است كه از لحاظ فلسفی و مبانی خودشناسی و سیر و سلوك معنوی انسان همواره تازه و موضوع روز بشر است.

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : جمعه 4 خرداد 1397
نظرات

لب سخن كركگور اين است كه همة انسانها هر وقت كه به زندگي خود رجوع كنيم خود را در يكي از اين سه مرحله مي‌بينيم: الف) مرحلة زيبايي‌شناختي / استحساني / ذوقي. در اين مرحله انسان در همة كنش و واكنشهايش فقط و فقط ترازوي لذت و الم را دارد و همة انتخابهايش بر اين اساس است و طبعاً چيزي را انتخاب مي‌كند كه بيشترين لذت يا كمترين الم را حاصل كند. لذات مورد نظر كركگور را قبلاً من با اصطلاح ديگري ياد كرده‌ام: لذات اجتماعي جمعي (امنيت، رفاه، نظم و به نظر كساني عدالت و آزادي)، لذات اجتماعي فردي (ثروت، قدرت، جاه و مقام، حيثيت اجتماعي، شهرت، محبوبيت و علم) و لذات فردي (آرامش، شادي، رضايت باطن، اميد و معناداري زندگي). كركگور اين مرحله را مرحله‌اي مي‌دانست كه انسانها دير (تا دم مرگ) يا زود پي مي‌برند كه اين مرحله هرگز به مراد خود نمي‌رسد و كسي كه در آن به سر مي‌برد بالامآل ناكام خواهد بود.

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : سه شنبه 28 فروردين 1397
نظرات

مصطفی ملکیان

ابلیس یا به تعبیری شیطان کار فریب دادن ما بنی آدم را بر عهده دارد. دنیا ، نفس و هوای ما هم ما را فریب می دهد. اینکه اینها چهار موجودند و چیزی بنام شیطان یا دنیا و نفس و هوی وجود دارند؟ یا نه داستان پر ماجرایی است. اینکه ما واقعا برای هر کدام از این چهار تا موجودیت قائل شویم. یکی از موجودات جهان هستی شیطان و نفس و دنیا و هوی هست. یا نه چیزهایی به این نامها وجود ندارد. بلکه پدیده هایی فریب خوردگی هست که وقتی تبیین می شوند به این صورتها تبیین و بیان و تعبیر می شوند.

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : دو شنبه 28 اسفند 1396
نظرات

حدیث کوتاهی که امام رضا(ع) به هنگام خروج از شهر نیشابور در ازدحام مردم و درخواست ایشان بیان فرمود. مسئله اصلی و سؤال اصلی این است که پیام حدیث چیست؟

مقالات متعددی در زمینه بررسی این حدیث نگاشته شده که بیشتر از نگاه نظر سندشناسی به آن نگریسته شده است. نویسنده در این کوتاه مقال به این نتیجه رسیده که ضرورت دارد با نگاهی کارکرد گرایانه به حدیث پرداخته شود و اینکه امام رضا(ع) با سیره عملی و علمی خود نشان داد، مشکل اصلی جامعه مسلمانان در آن روزگار دور شدن مردم از توحید بود، مشکلی که همچنان می تواند همه جوامع اسلامی را با چالش های جدّی روبه رو نماید.

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : سه شنبه 15 اسفند 1396
نظرات

چرا قدرت تخیل در ما ضعیف می‌شود؟
این‌جا هم باز عوامل فراوانی هست که به همه نمی‌توان بپردازم.

1- خودشیفتگی

اولینش خودشیفتگی است «narcissism». به این معناست که شخص شیفته‌ی خودش می‌شود و این عشق به خودش، او را از بین می‌برد.

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : دو شنبه 9 بهمن 1396
نظرات

ایرج شهبازی

به نظر می‌رسد چیزی به معنای «تقدیر الهی»، به معنایی که اکنون می‌نویسم، وجود ندارد؛ تقدیر به این معنی که موجودی خاص به نام خداوند، در ازل، یا در هر زمان دیگری که بر ما معلوم نیست، سرنوشت تک‌تکِ انسان‌ها را، با همۀ جزئیات، مشخص کرده است و هر انسانی ناگزیر است طبق آن سرنوشتِ از پیش تعیین شده زندگی کند. آری به نظر می‌رسد که تقدیر به این معنا تصوری است که عقلش نمی‌کند تصدیق. برای اثبات این ادعا می‌توان به چند دلیل مهم اشاره کرد:

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : دو شنبه 15 آبان 1396
نظرات

22. دی ماه 1394
چرخش هرمنوتیکی در الهیات مدرن

بحث من عمدتاً از نوع مباحث فلسفی اروپای مرکزی و قاره ای است و زبانی هم که به آن ارجاع می دهم، زبان آلمانی است. برای طرح بحث خودم نیازمند طرح چندین نکته به عنوان مقدمه هستم. لازم است تاکید کنم که این مباحث گرچه در الهیات مدرن مسیحی مطرح شده، ولی چنان عناصر مفهومی و اصطلاحی‌ای دارد که به درد ما نیز می خورد.

نکته اول این است که در دنیایی زندگی می کنیم که مرز میان الهیات ها و ادیان فروریخته است و مرزهای درون دینی و برون دینی را نمی توان در همه موارد به وضوح مشخص کرد و قاطعیت های قدیم امروز دیگر نیست. به همین خاطر است که می توان از یک تئولوژی به تئولوژی دیگر برای تحلیل مفهومی که در آن هست،‌پل زد.

نکته دوم این است که در زبان فارسی و عربی اصطلاح وحی را داریم. این تعبیر را گاهی در ترجمه اصطلاح آلمانیOffenbarung به کار می برند. این اصطلاح در فارسی تقریبا به معنای آشکار شدن است که ما آن را به وحی ترجمه می کنیم. این ترجمه درستی نیست. وحی و Offenbarung (و معادل انگلیسی آن)معنای متفاوتی دارند.Offenbarung از الهیات مسیحی بر آمده است. Offenbarung در الهیات مسیحی از آشکار شدن خداوند برای انسان به منظور تکمیل یا تطهیر یا نجات دادن انسان سخن می گوید. در الهیات اسلامی بر عکس از وحی سخن می رود اما وحی چنان که در الهیات سنتی ما(پیش از پیدایش فلسفه اسلامی) آمده است، به معنای «الاشاره السریعه الخفیه»(اشاره شتابناک پنهان) است. در قرآن نیز تا جایی که بنده تحقیق کرده ام، وحی به معنای آشکار شدن چیزی نیست. پس بحث ما درباره وحی به معنای الهیات اسلامی نیست، بلکه بحث درباره Offenbarung به معنایی است که متالهان مسیحی از آن می فهمند.

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : چهار شنبه 3 آبان 1396
نظرات


زندگی پس از بيداری معنوی

هر روز تعداد زیادی از افراد پا پیش می‌گذراند و تجربه شخصی خودشان از كشف یك دنیای معنوی فراسوی رویاها و فراتر از آن‌چه برایشان قابل تصور بوده را با دیگران درمیان می‌گذراند. در عین حال اختلاف میان شكاكان و منتقدان به وجود واقعیت معنوی نیز عظیم‌تر از قبل شده است. وجود واقعیت‌های غیرمادی در نظر یك گروه غیر قابل تردید است، درحالی كه گروه دیگر در وجود چیزی فراسوی آنچه می‌توان دید و در آزمایشگاه‌های علمی نشان داد، تردیدهای جدی دارد.

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : چهار شنبه 19 مهر 1396
نظرات


موجودیت انسان و چیستی و کیستی انسان در نظر ملاصدرا؟

من کیستم اگر انسان به تعریف خودش قانع شود باعث سکون و رکود او می‌شود.
انسان از دیدگاه ملاصدرا: این پرسش از زمان ارسطو مطرح بوده اما پراکندگی پرسش‌ها در گفتار بزرگان که در گفتار و بیان ملاصدرا به سامان می‌رسد. خواجه نصیر الدین طوسی با همه عظمتش در رابطه نفس و بدن با شمس الدین خسرو رازی پرسش می‌کند اما پاسخ ندیدم.
بنیادی‌ترین مسأله را مطرح کرده‌اید به ظاهر مسأله عادی به نظر می‌رسد اما هیچ مسأله‌ای اساسی‌تر و بنیادی‌تر از این مسأله نیست که انسان کیست و به تعبیر دقیق‌تر اینکه من کیستم؟ شاید کسی بپرسد ماهیت انسان چیست حقیقت انسان چیست؟ اما کسی بپرسد من کیستم؟ 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : جمعه 14 مهر 1396
نظرات


مولانا و قربانی 

 

کلمۀ «قربانی» یکی از کلمات مهم در منظومۀ فکری مولاناست. مولانا از کلمۀ قربانی و دیگر واژه‌های مربوط به حوزۀ معناییِ آن مثل «قربان، قربان شدن، قربان کردن، قربانِ عید، قربان‌گاه، عید قربان و نظایر آنها» حدود هفتاد بار، در دیوان شمس و بیش از صد و شصت بار، در مثنوی شریف استفاده کرده است. بررسی و تحلیل همۀ اشعار مولانا دربارۀ این مسألۀ مهم فرصتی فراخ می‌طلبد. در اینجا، با رعایت اختصار، به چند نکتۀ مهم درمورد قربانی، در آثار مولانا، اشاره می‌کنیم:

دکنر ایرج شهبازی

با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود