مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,وحدت وجود, تفسیر , شعر

وحدت وجود
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






Alternative content


کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1398
نظرات


وحدت وجود

اصناف مواجهه سالک مدرن با امر متعالی را (طبق مقاله هشتم از مقالات "طرحواره ای از عرفان مدرن" دکتر سروش دباغ) می توان به صورت زیر تفکیک کرد:
1⃣ خداباوری ادیان ابراهیمی
2⃣ خداباوری طبیعی
3⃣ همه خدا انگاری
4⃣ خداباوری وحدت وجودی
5⃣ ندانم انگاری
6⃣ خداناباوری (خداناباوری ستیزه گر و خداناباوری دوستانه)

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : جمعه 16 آذر 1397
نظرات

مبحث وحدت و کثرت وجود از مسایل مهم فلسفی و دارای سابقه طولانی د رتاریخ این علم است. در این مقاله ابتدا نظریات مختلف از دیدگاه حکمای قبل از اسلام مثل فیثاغورث و یا تفکر هندی مورد بررسی قرار می گیرد. بعد از آن به مبحث وحدت و کثرت وجود از نظرگاه حکمت مشاء و اشراق پرداخته می شود که نظرات دانشمندان بزرگ اسلامی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی در آن ذکر می گردد. سپس از نگاه عرفان اسلامی و حکمت متعالیه باتأسی به افکار مرحوم ملاصدرا و ابن عربی پرداخته می شودکه به صورت مفصل نظرات ملاصدرا مورد مداقه قرار می گیرد. در پایان مقاله نیز از اصول فکری ملاصدرا نتیجه گیری نهایی به عمل می آید.



نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : سه شنبه 28 دی 1395
نظرات

 وحدت وجود و وحدت شهود(1)

 

یکی از مشکلاتِ بزرگ در مواجهه با این غزل، «تعیینِ مخاطب» است. برخی از تعبیرها در این غزل هست که آنها را فقط دربارۀ خدا می‌توان به کار برد و بعضی دیگر از تعبیرهای موجود در این غزل، در سنتِ دینی و عرفانی ما، برای خدا به کار نرفته‌اند؛ برای مثال نمی‌توان از تعبیرهایی مانند «خواجه، نوح و مرغِ کوهِ طور» برای خدا استفاده کرد. اگر مخاطب این غزل را «شمس تبریزی»، یا یک دوستِ محبوب بدانیم، تقریباً می‌توان گفت که در این غزل با یک «وحدتِ شهودِ عاشقانه» روبه‌روییم؛ بدین معنی که عاشق به هر چیز و هرکس نگاه می‌کند، معشوق خود را می‌بیند. ولی اگر مخاطب این غزل را خدا بدانیم، گذشته از مشکلی که به آن اشاره شد، با مشکلی دیگر هم روبه‌رو می‌شویم و آن بحث وحدتِ وجود (= خدای نامتشخص) است. مولانا در این غزل خدا را «یار، غار، نوح، روح، فاتح، مفتوح، سینۀ مشروح، نور، سور، دولت منصور، مرغِ کوه طور، قطره، بحر، لطف، قهر، قند، زهر، حجرۀ خورشید، خانۀ ناهید، روضۀ امید، روز، روزه، حاصلِ دریوزه، آب، کوزه، دام، دانه، باده، جام، پخته و خام» دانسته است و این دقیقاً همان وحدت وجود است، یعنی همه چیز را خدا دانستن. اگر بپذیریم که مخاطب این غزل خداست، آن هم خدای نامتشخص، مشکلی که در بالا به آن اشاره شد، برطرف می‌شود؛ چراکه خدا همه چیز است و «خواجه و مرغ و نوح» خواندنِ خدا هم مشکلی پیش نمی‌آورد. اما نکته اینجاست که از بررسی مجموعۀ سخنان مولانا، می‌توان با اطمینان گفت که مولانا به «خدای متشخص» اعتقاد دارد. یک دلیل مهم برای اثبات این ادعا آن است که با خدای نامتشخص نمی‌توان از درِ نیایش و مناجات وارد شد؛ چراکه همه چیز خداست و خودِ من هم خدا هستم و طبیعتاً کسی که خودش را خدا می‌داند، دلیلی برای مناجات کردن و درخواست کردن ندارد؛ زیراکه در این صورت دعا کردن، یعنی «از خود درخواست کردن و با خود گفتگو کردن»، ولی مولانا در همین غزل مورد بحث، با لحنی خالصانه و شورمندانه از خدا درخواست می‌کند که «او را نگه دارد، او را نیازارد، او را راه بدهد، به او آب بدهد و او را خام نگذارد» و این دلیلی محکم است برای اینکه مولانا به وحدت وجود اعتقادی ندارد. این مسأله بسیار بغرنج است و ابهام‌های فراوانی دربارۀ آن وجود دارد. به نظر می‌رسد که مولانا در غزل‌هایی از این دست، بیشتر به «وحدتِ شهود» نظر دارد، تا به «وحدت وجود».
بیت اول: در مصراع نخستِ این بیت، حرف «را» به معنیِ «از آنِ و مالِ» است و فعل «است» نیز به قرینۀ معنوی حذف شده است؛ بنابراین تعبیر «یار مرا» اینگونه بازنویسی می‌شود: «یار از آنِ من است». در این بیت نوعی صنعت «التفات از غایب به مخاطب» وجود دارد؛ یعنی مولانا در مصراع نخست از «او» سخن می‌گوید و در مصراع دوم به «تو» عطفِ توجه می‌کند.

ــ یارِ غار: اصطلاح «یارِ غار» که امروزه هم در زبانِ فارسی رایج است، به معنای «دوستِ صمیمی» است. این اصطلاح از داستان هجرت پیامبر بزرگوار اسلام از مکّه به مدینه و همراهی ابوبکرِ صدّیق با ایشان، در این سفر گرفته شده است (قرآن کریم، سورۀ توبه، آیه40). مولوی از این اصطلاح به طور گسترده در اشعار خود استفاده کرده است. او گذشته از تعبیرِ «یارِ غار»، از عبارتِ «یار تویی و غار تویی» نیز چند بار بهره گرفته است (مثلاً نگ. کلّیّات شمس، چاپ استاد فروزانفر، غزل شمارۀ 2597). ‏

بیت دوم: تعبیرِ «سینۀ مشروح» از قرآن کریم، سورۀ انشراح، آیۀ 1، یا از سورۀ طه، آیۀ 25 گرفته شده است.
ــ بر در اَسرار: قرائتِ مشهورِ این تعبیر «بر درِ اسرار» است و معنی جمله این است: «تو بر دروازۀ رازها، سینۀ مشروحِ منی»، ولی دکتر شفیعی کدکنی، در غزلیات شمس تبریز آن را به شکلِ «پُر دُرِ اسرار» خوانده‌اند و معنی جمله چنین می‌شود: «تو برای من، یک سینۀ سرشار از رازهای الاهی هستی».

بیت سوم: مرغِ کُهِ طور: دکتر شفیعی کدکنی مرغِ کوهِ طور را «حضرتِ موسی» دانسته‌اند، ولی به نظر می‌رسد که سخن آن استاد دانشمند درست نیست. گمان می‌کنم که منظور مولانا چیزی دیگر باشد، ولی متأسفانه پژوهش‌های من راه به جایی نبردند و این نکته برای من همچنان مبهم ماند.

بیت پنجم: ناهید: زُهره، یا ناهید سیّاره‌ای درخشان و زیباست که در آسمان سوم قرار دارد و پس از ماه، روشن‌ترین سیاره‌ای است که شب‌ها دیده می‌شود. در ستاره‌شناسیِ قدیم، زُهره را ربّ‌النّوعِ رقص، موسیقی، شادی و شراب می‌دانستند و آن را مطربِ فلک می‌خواندند و بر این باور بودند که اگر زهره در طالع کسی باشد، او میلِ فراوانی به عشق، شادی و هنر خواهد داشت (التَّفهيم، از ابوریحان بیرونی، صص 367–392).

ــ حجرۀ خورشید و خانۀ ناهید: این دو اصطلاح ظاهراً در نجومِ قدیم، معانیِ خاصی دارند. معنای دقیق آنها بر من روشن نشد

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد

با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود