مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,ملاک های نامناسب برای تشخیص تدین افراد.ملکیان, تفسیر , شعر

ملاک های نامناسب برای تشخیص تدین افراد.ملکیان
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1396
نظرات

ملاک های نامناسب برای تشخیص تدین افراد

1.پرسیدن اصول عقاید

کی از ملاکهایی که خیلی در دین رایج است، این است که از آن فرد، اصول عقایدشان را می پرسند: خدا یکی است، پیامبر خاتم محمد رسولالله است و ... سؤال می شود که به چه چیزی اعتقادی داری و گمان می کند آنچه مورد اعتقاد است، به زبان هم تصدیق می شود.

در اینجا دو پیشفرض هست که هر دو غلط است:

الف. آنچه به زبان میآید، اعتقاد ماست.

ب. اعتقاد آن چیزی است که ما به آن تصدیق میکنیم.(تصدیق منطقی)

اعتقاد، تصدیق منطقی نیست. یک پزشک، اگر تصدیق کند، سیگار سرطانزاست؛ ولی خودش سیگار بکشد، آن وقت تصدیق می کند که سیگار سرطانزاست؛ ولی در واقع به سرطانزا بودن سیگار اعتقاد ندارد. خیلی فرق است بین تصدیق و اعتقاد کسی که سرطانزایی سیگار معتقد است و سیگار هم نمی کشد.

2.تاریخ دین

ملاک دیگر برای تدین این است که بیایید تاریخ دین را جزء دین حساب کنید. درحالیکه تاریخ تحقق دین، دین نیست؛ بلکه تاریخ است. اگر من ندانم فرضاً حمزه سیدالشهدا، در چه سالی شهید شده است، نقصانی در دین من حاصل نمی شود. شما باید سوألی بکنید که اگر من ندانم یک نقصانی در» معرفت دینی من» حاصل شود. یعنی سوألاتی بکنید که هر که نداند، اگر بخواهد متدین شود، دچار اشکال شود، از ندانستن آن چیز.

به این نکته توجه کنید که بسیاری از افراد در طول تاریخ آمده اند و رفته اند، ما به تاریخ زندگی آنها هیچ توجهی نداریم؛ اما به تاریخ زندگی پیامبر و ائمه تا این حد حساسیم و با تمام دقت، روز تولد و وفات و تعداد فرزندان و... را یاد میگیریم. آیا این به این دلیل نیست که پیامبر و ائمۀ معصومین دارای ویژگیهای خاصی بودند که دیگران فاقد آنها بودند. پس اهمیت این مطلب باعث شده که تاریخ زندگی پیامبر برای ما مهم باشد؛ اما از همین تحلیل نتیجه میشود که تاریخ زندگی پیامبر، اهمیتش معلول ویژگیهای خاص پیامبر است.وگرنه اگر پیامبر فقط به صرف انسان بودنش، مهم بود، انسانهای زیادی روی زمین آمده اند و رفته اند و این معنایش این است که تاریخ زندگی پیامبر، اهمیت فرعی دارد.
نتیجۀ دوم این است که اگر چنین است، نباید به تاریخ زندگی پیامبر، آنقدر اهمیت دهید که اصلاً خود ویژگیهای نبی فراموش بشود.

آیا تاکنون سؤال کرده اند که پیامبر در ارتباط با همسرانشان چگونه رفتار کردند. در ارتباط با کودکان، زیردستان، زبردستان و... چگونه رفتار میکردند؟ اصلاً میتوان گفت آنچه پیامبر را پیامبر کرد، همین هاست؟ اگر بپرسیم رفتار پیامبر با مردم چگونه بود؟ میگویند خیلی مهربان بود. خوب خیلی مهربان بود، یعنی چه؟ خیلی از افراد خیلی مهربان هستند، هر وقت سوألی کلیتش از یک حدی بالاتر رفت، بی فایده می شود. حالا اگر من خواستم با مردم مهربان باشم، باید چه کار کنم؟ برای پاسخ به این سؤال، ما باید نحوۀ زندگی پیامبر را بیاموزیم،نه تاریخ زندگی پیامبر را. من نمی گویم اینها را حذف کنیم، خیر! بلکه میگویم اینها را باید در تاریخ بخوانیم و نه در دین!

بله! نحوۀ زندگی پیامبر را باید بیان کنیم. اگر در صلح حدیبیه، فرضاً پیامبر برخوردی داشته اند، باید آن به عنوان سنت نبی اکرم آموخته شود.

پس در اینجا دو نکته است:

1.در این امتحانات که اصول عقائد را می پرسند، آن کس که حافظه اش قویتر است، موفق میشود؛ ولی آیا میتوان گفت هرکه حافظه اش قویتر است، متدینتر است.

2. لااقل به جای اینکه در این امتحانات، تاریخ دین را بپرسند. خود دین را بپرسند،اعتقادات را بپرسید و بگوید در دین انسان باید چگونه زندگی کند. پیامبر با فلان طبقه، چگونه رفتار میکردند؟

عامل اصلی گرفتاریها در دین، نگاه رئالیستی داشتن است

هگل میگفت اتفاقاً جنگهای دینی و کشتارهای دینی هم روی همین تاریخ جنگ، صورت گرفته است؛ مثلاً دو فرقه از مسیحیان با هم می جنگیدند، بر سر این مطلب که عده ای می گویند مسیح سه روز پس از به صلیب کشیده شدن زنده شد و عده ای دیگر می گویند چهل روز و هیچوقت دربارۀ چیزی که واقعاً به حاقّ دین مربوط میشود، اختلاف نمیکنند.

می دانید ما چرا به این گرفتاریها دچار میشویم؛ چون یک نظر رئالیستی و واقعگرایانه داریم و میخواهیم واقعیت را بدانیم؛ درحالیکه ما باید به دین توجه کنیم از این نظر که مثلاً احساس تنهایی و ... را برطرف میکند و هرکس در این میان، باآرامشتر است، با انسانهای دیگر با مهر و تواضع برخورد میکند، وظیفۀ خود را خوب انجام میدهد، عدالت را دوست دارد، خوشیها او را سرمست و سختیها او را ناامید نمیکند، این فرد متدینتر است، چون نیاز ما به دین به خاطر اینها بود. هر کس این نیازها در او بیشتر برطرف شده باشد، متدین تر است.

این نیازهای معنوی، نیازهای معنوی این جهانی است، نه نیازهای معنوی آن جهانی. معنی این سخن این است که شما فریب این را نخورید که به شما بگویند زندگی شما، در اینجا معنا دارد یا ندارد؟ بگویید: نه! زندگی ام معنا ندارد، تشویش داری؟ بله! نومید هستی؟ بله!... نماز میخوانی؟ بله! روزه؟ بله! خوب پس آخرتت خوب است. این یعنی اینکه دین نتوانسته است بر زندگی این جهانی تو پاسخ بدهد و در جهان دیگر به تو جواب میدهد. دینی که نیازهای عاجل محسوس مرا جواب نگفته، آنوقت نیازهای جهان دیگر را که اصلاً متصور نیست که جواب دهد. در واقع تلقی این است که نیازهای محسوس، برآورده نمیشود؛ ولی نیازهای نامحسوس آنجهانی برآورده میشود، این درواقع تلقی ما متدینان است و ضررش هم متوجه خود ما میشود. من الان واقعاً نیاز دارم اینها برآورده میشود؛ ولی نیازهای آن جهانی برآورده میشود؛ اما کسی که نماز نمیخواند، بدا به حال او که نیازهای آن جهانی او، برآورده نشده است.

اگر بخواهیم مردم باور کنند که نیازهای اخروی وجود دارد و این نیازها، توسط دین ما، برطرف میشود، باید اول بتوانید نیازهای این جهانی را برآورده کنید تا بعد به آنها بپردازید. اصلاً وجود جهان دیگر و نیازهای آن فرع بر این است که ما وارد دین شده باشیم. ما اول به خاطر یک چیز دیگر وارد دین میشویم؛ یعنی میبینیم یک سلسله اموری هست که از راه دیگری برطرف نمیشود و لذا به دین رو میآوریم، آنچه دین را دین میکند، اعتقاد به جهان دیگری نیست، آنچه دین را دین میکند، جواب دادن به نیازهای همین دنیا است. دین چیزی جز جلوه در زندگی این جهانی نیست.

مصطفی ملکیان،تاثیر دین بر منش آدمی

 


مطالب مرتبط با این پست
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود