مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,دلتنگی و مولوی, تفسیر , شعر

دلتنگی و مولوی
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






Alternative content


کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : جمعه 17 مهر 1395
نظرات


دلتنگی و مولوی ؟


می گوید انسان بیدار دلتنگ هم می شود ؟

می گویم : خیر ، برای انسان بیدار دلتنگی بی معناست . دلتنگی برای کسی مطرح است که با ایگو زندگی می کند. بین فکر وعملش فاصله هست . حالت های متفاوت و متغیر دارد. این حالت ها با هم در تضاد و تعارض هستند.

بقول مولوی :آنکه او موقوف حال است ، آدمی است / گه به حال افزون و گاهی در کمی است / حال من اكنون برون از گفتن است / آنچه می گویم نه احوال من است . می -گوید:انسان بیدار حالت های مختلف ندارد ؟

می گویم : اگر هم داشته باشد معنایی که شما به آن می دهید ندارد. تعبیروتفسیری از حالت های خود ندارد. حالت ها بذات هستند نه به عرض ! عاریتی و عارضی نیستند ، ذاتی و نهادی هستند. انسان بیدار خارج از حیطه ایگو و نفس است . انسان ایگویی و پسیکولوژیک درگیر حالت های مختلف است . انسان بیدار ، درگیر این حالت ها نیست .

بقول مولوی : آنکه او بسته غم و خنده بود / او بدین دو عاریت زنده بود. زندگی انسان بیدار، عاریتی نیست . او با اصالت و من اصلی خود زندگی می کند. یعنی فقط هست ! این من نه فرم دارد و نه نام دارد . درواقع بی شکل است . 

دراین صورت حافظه ای ندارد که براساس حافظه همه چیز را طبقه بندی کند. انسانی که بیدار می شود از محدودیت های عالم انسانی در می گذرد . دیگر در اسارت من یا نفس یا ایگو نیست که از خود و یا دیگران تصویر سازی کند. او اسیر لحظه ها نیز نیست . او فقط هست ! اگر برای انسان دلسوزی می کند ، بدون دلیل این کار را می کند. برحسب حس درونی و اصیل خود این کار را می کند. این حس در نتیجه هیچ تجزیه وتحلیلی نیست .

بنابراین به نوعی از نظر احساسی و عاطفی (اگر بشود گفت ) خود کفاست ! وقتی شما منشاء احساس تنهایی خود را درک می کنید ، آنگاه متوجه می شوید که این احساس ناشی از چه محاسبه های درونی(سود و زیان ) است.

متوجه می شوید که هنوز زخمی و جراحت برداشته گذشته اید. این گذشته در ذهن شما زنده و جاندار است . تاوقتی این گذشته هست ، احساس تنهایی و عسرت و بیکسی هم هست !

انسان بیدار ازاین محاسبه ها خارج است . دلتنگ هیچ کس نیست ، ولی همه را دوست دارد. عشق او قائم به هیچ منطق و اصولی نیست . مولوی می گوید : عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد / ای عجب من ، عاشق این هردو ضد .دراین باب سخن بسیار است . ولی :

شرح این هجران و این سوزجگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر!

من ترا بردم فراز قله ، هان / بعد ازاین تو از درون خود بخوان !

هنوزمولوی است که می گوید !

پیمان آزاد

برچسب‌ها: دلتنگی , مولوی ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد

با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود