مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,روانشناختی اخلاقی زیستن یا نزیستن از منظر کرکگور, تفسیر , شعر

روانشناختی اخلاقی زیستن یا نزیستن از منظر کرکگور
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : جمعه 4 خرداد 1397
نظرات

لب سخن كركگور اين است كه همة انسانها هر وقت كه به زندگي خود رجوع كنيم خود را در يكي از اين سه مرحله مي‌بينيم: الف) مرحلة زيبايي‌شناختي / استحساني / ذوقي. در اين مرحله انسان در همة كنش و واكنشهايش فقط و فقط ترازوي لذت و الم را دارد و همة انتخابهايش بر اين اساس است و طبعاً چيزي را انتخاب مي‌كند كه بيشترين لذت يا كمترين الم را حاصل كند. لذات مورد نظر كركگور را قبلاً من با اصطلاح ديگري ياد كرده‌ام: لذات اجتماعي جمعي (امنيت، رفاه، نظم و به نظر كساني عدالت و آزادي)، لذات اجتماعي فردي (ثروت، قدرت، جاه و مقام، حيثيت اجتماعي، شهرت، محبوبيت و علم) و لذات فردي (آرامش، شادي، رضايت باطن، اميد و معناداري زندگي). كركگور اين مرحله را مرحله‌اي مي‌دانست كه انسانها دير (تا دم مرگ) يا زود پي مي‌برند كه اين مرحله هرگز به مراد خود نمي‌رسد و كسي كه در آن به سر مي‌برد بالامآل ناكام خواهد بود.

كركگور ادلة فراواني براي اين ناكامي نقل مي‌كرد كه سه تا از آنها مهمترند: يكي اينكه انسان وقتي به دنبال لذت است مثل زنبور عسلي است كه روي گلي مي‌نشيند و هنوز از شهد آن مكيده و نمكيده گل ديگري توجهش را جلب مي‌كند و همين طور و چه‌بسا دچار دور هم بشود و دوباره به گل اول بازگردد. به تعبير ديگر، براي چنين فردي همواره مايه‌هاي لذت زندگي در حال رقابت‌اند و همة گلهاي جهان رقيب گلي هستند كه او روي آن نشسته است. بنابراين، چنين فردي در محيطي دشمن‌خو زندگي مي‌كند گه گويي كارش اين است كه نگذارد او از آنچه دارد لذت ببرد. ممكن است بگوييد بالأخره يك گلي را ترجيح مي‌دهد، اما كركگور مي‌گويد آن گل را به تك‌تك گلها ترجيح داده نه به مجموع گلهايي كه از دست داده است، بنابراين همواره در حسرت گلهاي از دست داده است و وقتي اين طور شود، تا وقتي از گلهاي ديگر باخبر است، ديگر از آن گلي هم كه ترجيح داده لذت كامل نمي‌برد؛ نه اينكه آن گل لذت‌بخشي خود را نداشته باشد، بلكه او نمي‌تواند همة آن لذت‌ را دريافت كند. من هميشه در اين بحث به ياد استانیسلاو لم نويسندة رمان سولاريس، كه بعدها منبع الهام تاركوفسكي شد، مي‌افتم. او مثال تلوزيون را مي‌زند كه اول يك شبكه داشت و انسان تمام لذتي را كه داشت از آن مي‌برد، اما الآن چندصد شبكه وجود دارد و هيچ وقت كسي از همة آنها لذت كامل نمي‌برد، چون مي‌داند شبكه‌اي كه هم‌اكنون در حال ديدنش است را به بهاي محروميت از چندصد شبكة ديگر مي‌بيند.

دليل دوم اين است كه كسي كه به دنبال لذت است براي رسيدن به آن بايد متحمل بسياري از آلام شود و خيلي وقتها هست كه وقتي نهايتاً به آن لذت رسيد متوجه مي‌شود كه آن لذت به آن همه آلامي كه متحمل شد نمي‌ارزيد. حتي اگر اين مشكل دوم پيش نيايد، ناگزير مشكل سوم پيش مي‌آيد و آن اينكه كسي كه بر مبناي لذت زندگي مي‌كند تا وقتي به آن چيز لذت‌بخش نرسيده است از فقدانش رنج مي‌برد و وقتي به دستش آورد در غالب و بلكه در اكثر قريب به اتفاق موارد از داشتنش رنج مي‌برد. به اين رنج دوم ملال مي‌گويند، كه در اين حالت انسان ديگر محاسن آن را نمي‌بيند و به لحاظ احساسي‌ـ‌عاطفي دچار كرختي مي‌شود. بنابراين، گويا چنين زندگي‌اي زيگزاگي است ميان رنج و ملال.

كركگور مي‌گفت وقتي انسان از مرحلة زيبايي‌شناختي خسته شد وارد مرحلة دوم زندگي مي‌شود، يعني مرحلة اخلاقي. در مرحلة اخلاقي اصل خوبي بر زندگي انسان حاكم است و مكانيزمش به اين شكل است كه انسان يك سري اصل (/ قاعده / حكم) اخلاقي را، تحت تأثير عواملي، انتخاب مي‌كند و هر وقت خواست دست به انتخاب بزند چيزي را انتخاب مي‌كند كه اين اصول را زير پا نگذارد. درست مثل وقتي كه، به قول كركگور، انسان مي‌خواهد از زمين پر از شيشه عبور كند، كه به خود مي‌گويد هر طور مي‌خواهي برو فقط پا روي شيشه‌ها نگذار، اين شيشه‌ها همان اصول اخلاقي‌اند. اگر اين اصول نقض شوند شخصيت انسان لگدمال مي‌شود، چون چنين كسي خود را با اين اصول تعريف كرده و با نقض آنها احساس مي‌كند هويتش گم شده است.

كركگور مي‌گفت اين مرحله هم مشكلاتي دارد و بزرگترين مشكلش اين است كه ساختار جسمي‌ـ‌رواني‌ـ‌ذهني انسان چنان است كه لذت‌جوست و اين مرحله به لذت‌جويي انسان بي‌اعتناست. در مرحلة اول خوبي فداي خوشي مي‌شود و در مرحلة دوم خوشي فداي خوبي. از اين رو به قول كركگور در اين مرحله انسان آرامش دارد، ولي در فضايي خاكستري، چون چيزي كه زندگي را رنگارنگ مي‌كند خوشي است.

اينجاست كه ممكن است انسان به مرحلة سوم منتقل شود، كه كركگور از آن به مرحلة ديني تعبير مي‌كرد. معناي دين در اينجا كاملاً با معنايي كه ما به كار مي‌بريم متفاوت است. در اين مرحله اصل عشق الهي حاكم است و به مقتضاي آن انسان فقط به دنبال خشنودي خداست، حتي اگر، گذشته از خوشي، با زير پا گذاشتن اصول اخلاقي به دست بيايد. البته فقط تعداد اندكي مي‌توانند به اين مرحله برسند، اما به نظر كركگور تنها مرحله‌اي از زندگي كه به وعده‌هاي خود عمل مي‌كند همين مرحله است. تفسيري كه كركگور از ماجراي ابراهيم و ذبح فرزندش مي‌كرد بر همين مبناست و به نظر او به همين دليل است كه ابراهيم اعتراض نكرد كه با ذبح فرزندش مجبور است هفت قاعدة اخلاقي را زير پا بگذارد. كركگور در كتاب ترس و لرز و البته كتابهاي ديگرش هم، مثل اين يا آن، به اين بحث مي‌پردازد.

چند نكته: يكي اينكه كركگور معتقد است كه همة انسانها هر سة اين مراحل را پشت سر نمي‌گذارند و رفتن به مرحلة بعد بستگي به اين دارد كه چه وقت انسان از مرحله‌اي كه در آن هست دچار تهوع شود. دوم اينكه به نظر كركگور به هيچ مرحله‌اي بدون طي مرحلة قبلي نمي‌توان رسيد. خود كركگور چهل و سه سال بيشتر عمر نكرد و به شهادت همة كساني كه با او سروكار داشتند در مرحلة سوم به سر مي‌برد.

حالا، گذشته از مرحلة سوم، اگر مرحلة اول و دوم را بپذيريم، سنجة رواني‌اي به دست مي‌آيد كه معلوم مي‌كند كه انسان تا چه اندازه اخلاقي زيست مي‌كند، چون اگر انسان اخلاقي زيست نكند يا در مرحلة اول زيست مي‌كند يا در مرحلة سوم، كه در واقع فراتر از اخلاق است. سنجة مرحلة لذت‌جويي هم رنج و ملال است، پس گويي سخن كركگور اين است كه براي اينكه انسان بداند چقدر اخلاقي زندگي مي‌كند ببيند چقدر دچار رنج و ملال است و چقدر احساس كامروايي مي‌كند. اين يك نوع روانشناسي اخلاقي كركگوري است؛ اينجا هرقدر كه بخواهيد كركگور روانشناسي عمقي دارد.

ملال داشتن يا نداشتن را از دو چيز مي‌توان احساس كرد: يكي بي‌تفاوتي عاطفي، يعني هيچ كاري براي دنياي انسان كار اهرم ارشميدسي را نمي‌كند (ارشميدس مي‌گفت اگر تكيه‌گاهي داشتم با اهرم حتي زمين را هم جابجا مي‌كردم)؛ به عبارت ديگر، هيچ چيز نيست كه انسان را به كاري تحريك كند. دوم بي‌عملي است، يعني نوعي تنبلي كه جبلي نيست، بلكه تنبلي‌اي است كه ممكن است پس از كلي عمل حاصل شده باشد.

تلخكامي هم علائمي دارد: يكي چيزي كه از جهتي به آن بدبيني و از جهت ديگر به آن نوميدي اطلاق مي‌شود. بدبيني معمولاً حالتي كيهاني دارد و انسان به كل عالم و آدم اين حس را دارد، اما نوميدي معمولاً متوجه موارد خاص است. دوم، كه به اندازة علامت نخست بارز نيست، اين است كه انسان شبكة ارتباطي‌اش با ديگران را قطع مي‌كند و به نوعي درخودماندگي يا درخودبستگي اختياري مي‌رسد (كه غير از درخودماندگي به عنوان يك بيماري است) و از قطع ارتباط با ديگران استقبال مي‌كند؛ چون به لحاظ شهودي، انسان ارتباط با ديگران را به اميد چيزي برقرار مي‌كند و وقتي اميد خود را از دست دهد ديگر مايل به برقراري ارتباط نخواهد بود.

كركگور ادعا نكرده است كه اخلاق، آرامش، شادي و اميد مي‌آورد، فقط گفته است كه بي‌اخلاقي چه چيزهايي را در پي دارد، يعني وقتي انسان در مرحلة زيبايي‌شناختي است دچار چه تالي فاسدهايي مي‌شود و اين دو باهم فرق دارند؛ اثبات آثار و نتايج نقيض يك پديده به معناي اثبات نقيض آن آثار و نتايج براي خود آن پديده نيست، والا مغالطه خواهد بود.

همة اين سنجه‌هاي رواني مبتني بر آن‌اند كه اصل سه منزلگاه كركگور را بپذيريم. اين نظريه در ميان فيلسوفان و روانشناسان موافقان و مخالفاني دارد و در اين راستا تحقيقات تجربي‌اي هم صورت گرفته كه به نتايج قاطعي نرسيده است. با اين حال، گويا اين نظريه با شهود ما ناسازگار نيست، مخصوصاً اگر كسي وارد مرحلة اخلاقي شده باشد به نظر من خيلي خوب مي‌فهمد كه در مرحلة قبل كه به دنبال لذت بوده زندگيش همان طور بوده كه كركگور وصف مي‌كرد و اينك هيچ كدام از آن عيوب در مرحلة اخلاقي نيست. بنابراين، پذيرش يا عدم پذيرش اين رأي را به شهود خودتان وامي‌گذارم.

استاد مصطفی ملکیان ، فلسفه اخلاق


مطالب مرتبط با این پست
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود