مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,مثنوی (4), تفسیر , شعر

مثنوی (4)
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : دو شنبه 7 فروردين 1396
نظرات

 

 مثنوی

در سرا پای مثنوی فقط کلام عشق است، شورومستی ودوستی ! عشق به مفهوم: صيقل ساز و صفا بخش دلها ، گريز از کينه ورزی و دوری جستن از تعصب ها ، پيوند دادن رشته های زيست باهمی ودرکنار هم بودن، سر ناسازگاری با خشونت- بيداد گری- خودکامگی- ستم - تبعيض- افراط وتفريط...، رعايت - پابندی وبجا آوردن باورها وايمان وعقايد انساندوستانه ومردم سالارانه، آرامی دهندۀ آشفتگيها ، ايثارگری ، حرمت به حيثيت وکرامت انسانی ، دل بستن به همه خوبی ها و نيکوکاريها ...

مثنوی ازديدگاه و زاويۀ ديگری نيز درخور توجه است:

پس از آنکه صلاح الدين زرکوب داعی اجل را لبيک گفت و به حق پيوست، حضرت مولانا ازجمع مريدان نخبۀ خود به حسام الدين حسن چلبی ،بيشتر علاقه مندی نشان داد. بروايت افلاکی درغيبت کبرای پيرتبريز ، هنگاميکه جلال الدين محمد بلخی نالان وگريان به جستجوی گمشدۀ خويش برآمده وراه سفربه دمشق را درپيش گرفت، حسام چلبی درحلقۀ ياران همسفربود.

آورده اند، که چلبی شخص متقی، پرهيزگار، با ديانت ، تيزهوش و صاحب فهم درشريعت بود. درنخستين اقدام ازسوی مولانا به مقام شيخی رسيد. اين بار مولوی درانتخابش به حساسيت و بدبينی وسرپيچی مريدان ديگر روبرو نگرديد، بنابران رشتۀ دوستی- مودت ونزديکی آنها خيلی محکم گره خورد، که حاصل آن خلق اثر منظوم مثنوی است. « سبب افاضۀ اين فيض ازوجود مولانا چلبی بوده، که چون ميديد ياران بيشتربقرائت آثارشيخ فريدالدين عطار نيشاپوری و شيخ ابوالمجد مجدود سنائی غزنوی مشغولند شبی درخلوت ازمولانا درخواست کرد ]تا [ کتابی بطرزمنطق الطيرعطار يا الهی نامۀ سنائی( حديقه) بنظم آرد مولانا فی الحال از سردستارخود برگی که هجده بيت از آغاز دفتر نخستين مثنوی برآن نوشته بود بيرون آورده بدست او داد.» ( نقل ازپيشگفتار مثنوی معنوی و هفت کتاب نفيس ديگر، ص 10 )

دوستی و حسن سلوک چلبی دروجود مولوی شور وشعف نوينی بوجود آورد و ذوق سرايش سروده ها را تحرک پرجازبه ونيرومندی بخشيد. آن ياران باصفا درکمال يکرنگی وبی ريايی ، شب ها باهم می نشستند، پيربلخ شعر ميسرود و حسام الدين حسن به همکاری مريدان ديگرهمه سروده ها را مينوشت وثبت صفحۀ کاغذ ميکرد.

روابط و صحبتهای آن دومرد بزرگ باوجود يک وقفۀ دوساله پس ازپايان دفتر نخست مثنوی، ناشی ازدرگذشت همسفرچلبی؛ به مدت پانزده سال طول کشيد. بعد ازختم سرايش و نگارش دفترششم حضرت مولانا برحمت ايزدی پيوست، بنآء درقسمت دفترهفتم مثنوی، بزرگان ادب مدعی اند، که به سبب تفاوت درسبک و صنعت شعری وخطاهای موجود نميتواند از مولوی باشد.

مقام شامخ مولانا درعرصۀ شعر و ادب:

چنانچه گفته آمد حضرت مولانا شخصيت ادبی، دانشمند و سخنورشهير وشناخته شدۀ جهانی بوده وسروده های ديوان شمس و مثنوی معنوی با رزترين نمونۀ فصاحت و بلاغت کلام وبيان لطيف ترين احساس ها و عاطفه های انسانی ميباشند.

بديع الزمان فروزانفر دربارۀ مقام شعری مولانا نگاشته است:

« ...مولانا، درست و راست، از 38 سالگی، شاعری را، آغازکرد. وبدين معنی می توان گفت که مولانا، نابغه است. يعنی ناگهان، کسی که مقدمات شاعری نداشته، شعر، سروده است. وعجب است که اين کسی که سابقۀ شاعری نداشته، و درمکتب شعر و شاعری، مشق نکرده وتلميذ ننموده است، بسيارشعرگفته و همه را زيبا سروده است.

هرگاه مولانا را، با ستارگان قدراول ادبيات فارسی ...استاد طوسی... سعدی، و...حافظ، مقايسه کنيم، مقدارشعری که ازمولانا باقی مانده است، به نسبت ازهمه، بيشتراست.

... حد اکثر... شاهنامۀ فردوسی... درحدود 52 هزاربيت است... ليکن مولانا، مجموع اشعارش...بالغ بر هفتادهزاربيت است.

... تنها غزليات مولانا درحرف " ی " 800 غزل است. يعنی تقريبآ معادل غزليات سعدی، و دوبرابرغزليات حافظ...

... مولانا... در 55 بحرمختلف، شعرساخته است. درزبان فارسی، هيچيک از شعرای ما نيستند که اين اندازه ، توسعه دراوزان داده باشند. آن اوزان متروکی که درشعرقديم وجود داشته ومتروک شده ... تمام آن اوزان را، مولانا ساخته و بهتر از اوزان معموله ساخته است....» ( نقل ازخط سوم، ص 62-63 )

گويند مولوی به علم موسيقی دسترسی داشت و بروايت افلاکی، ميتوانست رباب بنوازد و بدستور او يک تار برسه تار رباب افزوده شده است. انتخاب اوزان و قالب شعری گوناگون، درسرايش انواع نظم ( مثنوی، قصيده، ترکيب بند، ترجيع بند، ملمع، غزل، قطعه، رباعی )، درآثارمنظوم مولانا ازذخيرۀ موسيقی شناسی او سرچشمه گرفته است. « تنها درمکتب مولوی است، که شعر، موسيقی،رقص و عرفان، همه درهم می آميزد. ازيکديگر متأثر می شوند، وازهمدگر، کمال و اثرميپذيرند!» ( همان کتاب ، ص 74 )

درپايان اين نبشته شايان ذکر است، که مولوی پس از آشنايی و دوستی با شمس، به جای تصوف زهد ، تصوف عشق را پذيرفت و آئين سماع ( وجد وسرور و پای کوبی ودست افشانی صوفيان منفردآ ويا جمعآ با آداب وتشريفات خاص- فرهنگ معين ، ج 2 ، ص 1917 ) آموخت وبه رقص وپای کوبی و شورافگنی رو آورد.

آمد بهارجانها ، ای شاخ تر به رقص آ

چون يوسف اندر آمد ، مصر وشکر به رقص آ

چوگان زلف ديدی ، چون گوی دررسيدی

ازپا وسربريدی ، بی پا و سر به رقص آ

تيغی به دست خونی ، آمد مرا که چونی

گفتم:" بيا که خيراست" گفتا: " نه، شر، به رقص آ...

حضرت مولانا جلال الدين محمد بلخی بعد از عصر روز يکشنبه، پنجم ماه جمادی الآخرسال 672 هه ق به سن 68 سالگی دراثر مريضی، که عايد حالش بود ، رخ درنقاب خاک کشيد ودر شهرقونيه مدفون گرديد.



مطالب مرتبط با این پست
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود