شاید رنجِ تلخِ بسیاری از انسانها، در بستن چشم به روی این دو حقیقت بزرگ باشد که اولاً آنچه باید آزاد زندگی کنند را میکوشند به بند بکشند و ثانیاً آنچه باید تغییر کند و از دست برود را مایلند با اجبار نگهدارند و مانعِ از دست رفتن آن بشوند. پرنده برای پرواز آفریده شده، نه اسارت در قفس؛ دیدن رقصِ ماهی در آب زیباست، نه صید آن؛ تماشای بالندگی و پرواز اندیشه انسانها و عشق به حریت و آزادی آدمی دلانگیز است، نه سلطه بر آنها.
باور به دو قانون بزرگِ آفرینش و زندگی، نخست از کف رفتنی بودنِ همه چیز از جوانی تا منصب و قدرت و آوازه و شهرت، و خاماندیشی و دردآور بودنِ تلاش برای نگه داشتنِ جبریِ آنها، و نیز نشان پختگی بودنِ پذیرشِ دگرگونی و تماشای تغییر و سیلانِ رویدادها، ما را به معنایی و نسبتی شریف رهنمایی میکند:
وارستگی یعنی آزاد دیدن و آزاد خواستن هر آنچه که باید آزاد باشد، یعنی قطعِ تعلق از هر آنچه باید روزگاری بروَد و تغییر کند.
پرنده را رها ساختن، انسان را آزاد خواستن، و سبکبال و بی تعلّق به منصب و قدرت زیستن، نشان وارستگی و بزرگی نفس آدمیست. همین بزرگی و ارزشمندیست که بجای رنج، جان آدمی را سرشار از عشق و شادمانی میکند و حسین بی علی، روح بزرگِ وارستگی و معلم ارشدِ سرفرازی و آزادگی بود.
و در این میان، جبّار همواره در رنج است، زیرا پرنده را آزاد نمیخواهد و به جبر و با جنگ شب و روز در تلاش است تا رفتنی را نگه دارد و بر خلاف آنچه آفرینش حکم میکند، به آنچه رفتنیست سخت دل می بندد.
پرنده پرواز خواهد کرد، گرچه چند روزی در قفس باشد. آنچه باید از دست برود از دست خواهدرفت، گرچه برای حفظ و نگهداری آن خونها ریخته شود. و جبار در رنج خواهد ماند، گرچه چند روزی سر بر آسمان بساید.
و تو وارسته باش؛ آزاد زندگی کن و آزادی را برای موجوداتِ آزاد طلب کن و بی تکلّف و بی تعلّق بازی زندگی را تماشا کن و از شراب آرامش و وارستگی سر بکش، تا لذت زندگی را شاهد باشی.
با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.