مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,بیان انشاالله در قلعه ذات الصور, تفسیر , شعر

بیان انشاالله در قلعه ذات الصور
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






Alternative content


کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : دو شنبه 24 آبان 1395
نظرات

درحکایت قلعه ذات الصور یا دژهوش ربا به نکته ای بر خوردم که به نظرم جالب آمد

این نکته که مولوی در اولین حکایت مثنوی داستان پادشاه وکنیزبه ترک استثنا گفتن طبیبان در 

درمان کنیز اشاره کرده و همین نکته در حکایت پایانی مثنوی( البته مثنوی به پایان نرسیده)

آورده شده است .

مولوی در این ابیات به این نکته اشاره دارد که 'انسان " سبب ساز و "قَدَر" سبب سوز است ،

این سبب سوزی ها به خاطر این است که دل از اسباب بکَنی وبه مسبب الاسباب روی آوری.

*ذکرِاستثنا و حَزمِ مُلتَوی

گفته شد در ابتدایِ مثنوی

"استاد همایی معتقد است این بیت از ابیاتی است که نشان دهنده انتخاب اسم مثنوی بر این اثرتوسط مولوی از ابتدا بوده است"

*ما پیِ گل سویِ بُستان ها شده

گُل نموده آن و،آن خاری بُده

*هیچ شان این نی که گویند از خِرَد

بر گلویِ ما، که می کوبد لگد؟

پزشکان مغرورگفتند که هدفشان بهبود حال کنیزک بوده ولی درست مثل اینست که برای چیدن گل بروی ولی هرچه بدست میاوری

خار باشدومتوجه نشوی چه اتفاقی افتاده است.

هیچکس هم با عقل به موضوع نگاه نکرد ومتوجه نشد که چه قدرتی برخلاف میل واراده آنها قدم بر میدارد.

مولوی نتیجه میگیرد که علل واسباب ظاهری در برابر تقدیر الهی چیزی به شمار نیامده وبشر را سبب وقَدر را سبب سوز میداند .او

میگوید انسان از ظواهر دست بر دارد ودر پس  هر حادثه به تقدیر الهی وحضور خداوند باور پیدا کند .

*آن طبیبان آنچنان بنده سبب

گشته اند از مکرِیزدان مُحتَجَب

*تیر،سویِ راست پَرانیده یی

سویِ چپ رفته ست تیرت،دیده یی

*سویِ آهویی به صیدی تاختی

خویش را تو صیدِ خوکی ساختی

*در پیِ سودی دویده بهرِکَبس

نا رسیده سود، افتاده به بس

*بس کسی از مَکسبَی خاقان شده

دیگری ز آن مَکسَبَه عریان شده

*در سبب چون بی مرادت کرد رَب

پس چرا بَد ظن نگردی در سبب؟

باتوجه به مثالهای زده شده مولوی ادامه میدهد که علل واسباب ظاهری مرتب در حال دگرگونی است. پس بهتر کمتر بدان تکیه کرد

چون آفات زیادی در زیر این ظواهر وجود دارد.اگر موثر بودن علل واسباب را مطلق فرض کنی ،بدیهی است که از مسبب الاسباب غافل

میشوید وبدینسان دچار ضرر خداهید شد .

*سِرٌاستثناست این حَزم وحَذَر

زآنکه خر را بُزنماید این قَدَر

خویشتن داری واحتیاط، رازِ "اِنشااللٌه گفتن " است، زیرا که مثلا گاه تقدیر الهی،خر را بُز جلوه می دهد.مراد از"سِرٌ"در اینجا مغز وجوهر

است. گفتن زبانی اِنشاالله به منزله پوست وعَرَض است، واینکه تحقق افعال واشیا را مشروط به مشیت الهی بدانی مغز وجوهر است.

در این مصرع خر نمادو کنایه زشتی وبزنماد وکنایه زیبایی است.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد

با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود