مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,آیا شیطان ،هوای نفس و ... واقعا وجود دارند ؟, تفسیر , شعر

آیا شیطان ،هوای نفس و ... واقعا وجود دارند ؟
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : سه شنبه 28 فروردين 1397
نظرات

ابلیس یا به تعبیری شیطان کار فریب دادن ما بنی آدم را بر عهده دارد. دنیا ، نفس و هوای ما هم ما را فریب می دهد. اینکه اینها چهار موجودند و چیزی بنام شیطان یا دنیا و نفس و هوی وجود دارند؟ یا نه داستان پر ماجرایی است. اینکه ما واقعا برای هر کدام از این چهار تا موجودیت قائل شویم. یکی از موجودات جهان هستی شیطان و نفس و دنیا و هوی هست. یا نه چیزهایی به این نامها وجود ندارد. بلکه پدیده هایی فریب خوردگی هست که وقتی تبیین می شوند به این صورتها تبیین و بیان و تعبیر می شوند.

مغالطه جوهر :

در هر زبانی ، شخص تصور کند بازای هر نام یا اسم ، حتما مسمایی یا موجودی دارای آن نام در جهان هستی وجود دارد و اگر آنرا نیافتیم ، حتما در ساحتی هستی دارد که ما از آن خبر نداریم.

مغالطه تشخیص:

ما موجودات جهان را مانند انسان شخص بدانیم. گمان کنیم ویژگیهای انسان را دارند. شخص سازی personification ( تجسم شخصیت ) . متاسفانه در علوم هم وجود دارد. پزشک می گوید مغز به اعصاب فرمان می دهد. مثل یک شخص مغز قدرت فرمان دادن دارد. گلبولهای سفید به گلبولهای قرمز حمله کردند. الان بدن شما در حالت دفاع در برابر باکتری یا ویروس است. اینها افسانه است. در ادبیات عرفانی و دینی می بینیم عقل با عشق در افتاد. بالاخره عشق بر عقل غلبه کرد. انگار موجوداتی بنام عقل و عشق در ما با هم مناظره می کنند و برای آنها تشخیص قائلیم. اوصاف انسانی به موجودان غیر انسانی نسبت دادن.

این مغالطه در شیمی :

اکسیژن و هیدروِن میل ترکیبی دارند. طلا میل ترکیب با اکسیژن ندارد. اگر یک دانشجوی دبیرستانی اینها را جدی بگیرند دچار مشکلات فراوانی می شود. اینها انسان نیستند که میل داشته باشند. این بیانی دیگری است که اگر اکسیژن و هیدروژن در شرائطی قرار گیرند می توانند با هم ترکیب شوند و آب تولید کنند. می شود واژه میل را بکار نبرد.
فرمان نیاز به زبان و قدرت فرمان دارد. می گوییم مغز به اعصاب فرمان داد.
علوم در بسیاری از موارد بوسیلۀ این نوع تعابیر دستخوش رکودهایی شده اند. تا 45 سال پیش که من مدرسه می رفتم ، می گفتیم اشیاء همدیگر را جذب می کنند. اجسام جاذبه ( گرایش ) یا دافعه دور شدن دارند. الان می گویند اشیاء نسبت به هم گرانش دارند. موجودی میل دار ، نیروی سنگینی و فروافتادگی. جذب و دفع کار انسان است. اگر روزی بشود میل ترکیبی را با بیان دیگری گفت بهتر است. شیمیدان این را می فهمد ولی بچۀ دبیرستانی نمی فهمد. موجودی میل دارد که سیستم ( نظام ) عصبی ، علم ، اراده ، درد و رنج داشته باشد.

در زبان عرفان و دین و مذهب ، این گونه تجاهر و تشخیص خیلی وجود دارد. جوری سخن گفته می شود که گویا اینها یک موجوداتی هستند.
عرفا این جمله را به پیامبر نسبت داده اند : اول ما خلق الله العقل. اول چیزی که خدا آفرید عقل بود. ثم قال له اقبل فاقبل و قال له ادبر فادبر . به عقل گفت بیا جلو ، آمد و گفت برو عقب ، رفت. به زبان امروزی می خواهد بگوید عقل تابع خداست. حکم عقل نمی تواند با حکم خدا مخالفت داشته باشد. عقل که انسان نیست که به او فرمان دهند و نسبت فرمانبرداری یا نافرمانبرداری به آن داد. اینها مغالطه هایی است که در زبان صورت می گیرد. کسی که مطلب را می گوید ممکن است حاق مطلبش درست باشد. اما اگر ما به این الفاظ چشم بدوزیم و خیره شویم ، به اشتباه می افتیم. بودا می گفت بچۀ کوچک ، شب مهتابی به پدرش می گوید : بابا ماه کو؟ پدر انگشتش را در آسمان به طرف ماه اشاره می کند. بچه فکر به انگشت بابا نگاه می کند و فکر می کند که این انگشت ماه است. پدر درست می گوید که ماه آن است ، ولی بشرط اینکه در انگشت خیره نشوید. در اینجا مغالطه تجاهر ( چون عقل در زبان عربی اسمی است پس بنابراین چیزی بنام عقل هم در جهان وجود دارد ) و مغالطۀ تشخیص ( عقل را دارای ویژگی های انسان دانستن ) اتفاق افتاده است.

آیا واقعا چهار تا موجود در عالم وجود دارند که اینها کارکرد ( فونکسیون ) و شأنشان ، فریب دادن انسان هاست؟ که نامهای آنها ابلیس و دنیا و نفس و هوی است. یا اینکه می خواهند بگویند شما آدمیان از نواحی مختلفی ممکن است کلاه سرتان برود. ممکن است غفلت هایی داشته باشید. به خطاها و توهماتی دچار شوید و بعد گفته اند اینها چهار تا موجودند. در باب هر یک از این چهار تا می توان به جد این سوال را پرسید و جواب داد.

درسگفتار: روان درمانگری در مثنوی

استاد مصطفی ملکیان


مطالب مرتبط با این پست
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود